کشفی نگرانکننده درباره تینیتوس؛ مغز آن را تهدید تلقی میکند

برای میلیونها نفر در سراسر جهان، تینیتوس فقط یک صدای آزاردهنده در گوش نیست؛ صدایی شبیه سوت، زنگ یا وزوز که حتی در سکوت مطلق هم خاموش نمیشود. اما حالا یک پژوهش علمی تازه نشان میدهد که این تجربه میتواند بسیار عمیقتر و خطرناکتر از یک اختلال شنوایی ساده باشد: بدن مبتلایان به تینیتوس ممکن است آن را بهعنوان یک تهدید تفسیر کند.
مطالعهای جدید که نتایج آن در ScienceAlert منتشر شده، نشان میدهد تینیتوس میتواند سیستم «جنگ یا گریز» بدن را فعال کند؛ همان واکنش تکاملی که انسانها را برای فرار از خطر یا مقابله با تهدید آماده میکند. این حالت معمولاً کوتاهمدت است، اما در افراد مبتلا به تینیتوس مزمن، ممکن است به یک وضعیت دائمی تبدیل شود.

واکنش جنگ یا گریز توسط سیستم عصبی خودکار کنترل میشود و شامل افزایش ضربان قلب، بالا رفتن هورمونهای استرس مانند کورتیزول، افزایش هوشیاری و آمادهسازی بدن برای شرایط بحرانی است. مشکل اینجاست که بدن انسان برای ماندن طولانیمدت در این حالت طراحی نشده است.
پژوهشگران در این بررسی دریافتند که در افراد مبتلا به تینیتوس، بخشهایی از مغز که مسئول پردازش تهدید و استرس هستند—از جمله آمیگدالا—فعالیت غیرعادی نشان میدهند. به بیان ساده، مغز صدایی را که از درون سیستم شنوایی تولید میشود، بهاشتباه بهعنوان خطر خارجی تفسیر میکند.
این سوءتعبیر عصبی میتواند توضیح دهد که چرا بسیاری از بیماران مبتلا به تینیتوس از اضطراب، بیخوابی، خستگی مزمن و حتی افسردگی رنج میبرند. بدن آنها دائماً در وضعیت آمادهباش است؛ گویی خطری همیشگی در کمین است.
نکته مهم این مطالعه آن است که شدت آزاردهندگی تینیتوس همیشه با شدت صدای ادراکشده برابر نیست. در برخی افراد، صدای نسبتاً ضعیف میتواند واکنش استرسی شدیدی ایجاد کند، درحالیکه دیگران با صداهای بلندتر سازگاری بیشتری دارند. این مسئله نشان میدهد که نقش اصلی را نه گوش، بلکه مغز و سیستم عصبی بازی میکنند.
یافتههای این تحقیق میتواند مسیر درمان تینیتوس را تغییر دهد. اگر مشکل فقط در سیستم شنوایی نباشد، بلکه به نحوه پردازش تهدید در مغز مربوط شود، آنگاه درمانهایی مانند مدیریت استرس، درمان شناختی-رفتاری، و حتی تکنیکهای آرامسازی سیستم عصبی میتوانند به اندازه مداخلات شنوایی اهمیت پیدا کنند.

دانشمندان معتقدند که شکستن چرخه «صدا → تهدید → استرس» کلید اصلی کاهش رنج بیماران است. هرچه مغز کمتر تینیتوس را بهعنوان خطر درک کند، واکنش جنگ یا گریز ضعیفتر میشود—and با آن، شدت علائم روانی و جسمی نیز کاهش مییابد.
این پژوهش همچنین تأکید میکند که تینیتوس نباید صرفاً بهعنوان یک مشکل جزئی یا «قابل تحمل» نادیده گرفته شود. برای بسیاری از افراد، این وزوز مداوم میتواند کل سیستم عصبی را از تعادل خارج کند و کیفیت زندگی را بهشدت کاهش دهد.
در نهایت، این یافتهها یادآوری میکند که مرز میان بیماریهای جسمی و روانی، بسیار باریکتر از آن چیزی است که تصور میکنیم. گاهی یک صدا—نامرئی، خاموشنشدنی—میتواند بدن را وارد حالتی کند که انگار هر لحظه باید برای بقا بجنگد.