
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، با انتشار پستی در شبکه اجتماعی تروثسوشال، از طرح جدید و جنجالی خود رونمایی کرد؛ طرحی با عنوان «کارت طلایی ترامپ» که به گفته او، یک مسیر مستقیم و بدون پیچوخم برای اخذ شهروندی آمریکا ایجاد میکند. ترامپ اعلام کرده این کارت ویژه، برای افرادی صادر میشود که «واجد شرایط» و «تأییدشده» باشند و شرکتهای بزرگ آمریکایی نیز با استفاده از آن قادر خواهند بود «استعدادهای ارزشمند» خود را حفظ کنند. این طرح، هنوز ساعاتی از انتشارش نگذشته، موجی از واکنشهای رسانهای، سیاسی و اقتصادی در آمریکا و جهان برانگیخته است.

ترامپ در این پست، با شور و هیجان از سیاست جدید دولتش دفاع کرد و این کارت را «بسیار هیجانانگیز» توصیف نمود؛ عبارتی که همزمان هم از اعتمادبهنفس او خبر میدهد و هم نشاندهنده اهداف بلندپروازانهاش برای تغییر ساختار مهاجرت در آمریکا است. اما پشت این هیجان ظاهری، پرسشها و چالشهای عمیقی وجود دارد: کارت طلایی دقیقاً چیست؟ چه کسانی واجد شرایط آن هستند؟ چرا این اقدام در این مقطع زمانی انجام شده؟ و در نهایت، پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن چه خواهد بود؟
برای تحلیل این موضوع، باید به سابقه رویکرد ترامپ در قبال مهاجرت توجه کرد. او در دورههای قبلی نیز بارها از اصلاحات اساسی در سیستم مهاجرتی آمریکا سخن گفته بود؛ اصلاحاتی که معمولاً در جهت کاهش مهاجرت بیرویه، تقویت ورود نیروهای ماهر، و بالا بردن معیارهای پذیرش صورت میگرفت. اکنون نیز «کارت طلایی ترامپ» بهوضوح در همین راستا قابل تفسیر است. این کارت عملاً نسخه آمریکاییشدهای از برنامههای مشابهی است که در کشورهایی مانند کانادا، استرالیا و حتی برخی کشورهای اروپایی وجود دارد؛ برنامههایی که مسیر سریع اقامت و سپس تابعیت را برای «نیروهای متخصص، سرمایهگذاران و استعدادهای برتر» باز میکنند.
با این حال، تفاوت مهم طرح ترامپ در این است که او در اعلامیهاش مستقیماً روی جمله «مسیر مستقیم برای شهروندی» تأکید کرده؛ عبارتی که در ادبیات حقوقی مهاجرت آمریکا بسیار حساس و کمسابقه است. در سیستم مهاجرتی فعلی آمریکا، مسیر شهروندی همیشه چندمرحلهای بوده: ویزا، گرین کارت، اقامت چندساله و سپس امکان درخواست تابعیت. حالا ترامپ میگوید ساختاری ارائه میدهد که بخشی از این مسیر را حذف یا تسهیل میکند. این نکته دقیقاً همان چیزی است که واکنشها را افزایش داده است.
از سوی دیگر، اشاره ترامپ به «استعدادهای ارزشمند» در شرکتهای بزرگ آمریکایی، نشان میدهد هدف این طرح، بهطور ویژه جذب و حفظ نخبگان است؛ نیروهایی که عمدتاً در حوزه فناوری، انرژی، هوش مصنوعی و استارتاپها فعالیت میکنند. آمریکا طی سالهای اخیر در رقابت جهانی برای جذب استعدادها با رقبایی مانند کانادا و بریتانیا روبهرو شده و اکنون تلاش میکند موقعیت خود را بازپس بگیرد. در واقع، این کارت میتواند برگ برنده دولت ترامپ در رقابت جهانی نیروی کار متخصص باشد.
اما در کنار حمایتهای گسترده بخش خصوصی، مخالفان داخلی نیز به سرعت وارد میدان شدهاند. برخی سیاستمداران دموکرات این اقدام را «پوپولیستی»، «نسخه سطحی از اصلاحات مهاجرتی» و «راهی برای دور زدن کنگره» توصیف کردهاند. گروههای مدافع حقوق مهاجران نیز هشدار دادهاند که تعریف «واجد شرایط» کاملاً مبهم است و امکان اعمال سلیقه در روند بررسی پروندهها وجود دارد. این نگرانیها در حالی مطرح میشود که جزئیات کامل طرح هنوز منتشر نشده و تنها توضیحات مختصر ترامپ در شبکه اجتماعی در دسترس است.
از زاویهای دیگر، این طرح از نظر اقتصادی میتواند تأثیرات گستردهای داشته باشد. ورود نیروهای متخصص به آمریکا همواره باعث رشد اقتصادی در بخش تکنولوژی، انرژی، بهداشت، و حتی صنایع خلاق شده است. شرکتهای بزرگ سیلیکونولی که طی سالهای اخیر بارها از محدودیتهای مهاجرتی گلایه داشتند، اکنون شاید یکی از مهمترین گروههای حامی کارت طلایی باشند. اگر این مسیر جدید واقعاً سریع، قابلپیشبینی و شفاف باشد، ممکن است موج جدیدی از مهاجرت نخبگان به آمریکا ایجاد شود.
با این حال، یک نکته قطعی است: «کارت طلایی ترامپ» تنها یک سیاست مهاجرتی نیست؛ بلکه اقدامی استراتژیک، سیاسی، تکنولوژیک و اقتصادی است که میتواند نظم مهاجرتی آمریکا را تغییر دهد. از این رو، روزهای آینده با انتشار جزئیات فنی این برنامه، اهمیت بیشتری پیدا میکند. همه منتظرند ببینند این طرح چقدر عملیاتی است و چه پیامدهایی برای آینده مهاجرت و اقتصاد آمریکا خواهد داشت.