سبک زندگی

چرا یک بغل ساده می‌تواند حال‌مان را از این رو به آن رو کند؟ علم جواب دارد

یک روز بد را تصور کن. از خواب کم، ترافیک، اخبار بد، فشار کار، همه چیز دست به دست هم داده تا اعصابت خورد باشد. در اوج همین شلوغی، شاید فقط یک اتفاق ساده همه چیز را کمی عوض کند: کسی که دوستش داری، بدون حرف، فقط تو را محکم بغل می‌کند. نه مشکلت حل می‌شود، نه بدهی‌هایت صفر می‌شود، نه دنیا ناگهان جای بهتری می‌شود؛ اما عجیب است که همین چند ثانیه تماس، انگار یک نسخه فوری برای مغزت است. نفس‌ات عمیق‌تر می‌شود، ضربان قلبت آرام‌تر، و انگار یک «اَه» بلند درونی تبدیل می‌شود به یک «باشه، می‌گذره».

این حس خوب از کجا می‌آید؟ چرا یک حرکت به‌ظاهر ساده مثل بغل کردن، می‌تواند این‌قدر عمیق روی ما اثر بگذارد؟ علم امروز، جواب‌های جالبی برای این سؤال دارد؛ جواب‌هایی که پای هورمون‌ها، اعصاب، ضربان قلب، و حتی خاطرات کودکی را وسط می‌کشد.

وقتی کسی را در یک آغوش گرم و صمیمی می‌گیریم، بدن ما یک سری واکنش زنجیره‌ای را شروع می‌کند. یکی از ستاره‌های اصلی این نمایش، اکسی‌توسین است؛ هورمونی که به آن لقب‌هایی مثل «هورمون عشق» یا «مولکول پیوند عاطفی» داده‌اند. اکسی‌توسین در لحظات نزدیکی و تماس فیزیکی، مثل بغل کردن، نوازش، و حتی شیر دادن مادر به نوزاد، بیشتر ترشح می‌شود. سطح بالاتر اکسی‌توسین با احساس اعتماد، نزدیکی، امنیت و آرامش گره خورده است. به همین دلیل است که همان بغل کوتاه، می‌تواند حس «تنها نیستم» را خیلی سریع فعال کند.

در کنار اکسی‌توسین، سیستم استرس بدن هم درگیر می‌شود. یکی از شاخص‌های مهم استرس، هورمونی به نام کورتیزول است. تحقیقات نشان می‌دهد تماس فیزیکی گرم و رضایت‌بخش، می‌تواند به کاهش سطح کورتیزول کمک کند. یعنی در لحظه‌ای که کسی را بغل می‌کنید، بدن‌تان به سمت حالتی می‌رود که کمتر «حالت جنگ یا فرار» و بیشتر «حالت آرامش و بازیابی» را تجربه می‌کند. این را می‌توان در تغییراتی مثل کاهش کمی فشار خون، تنظیم ضربان قلب، و حتی تنفس عمیق‌تر دید.

داستان فقط به هورمون‌ها محدود نمی‌شود. پوست ما—بزرگ‌ترین اندام بدن—پر از گیرنده‌هایی است که به لمس حساس‌اند و اطلاعات را به مغز می‌فرستند. برخی از این گیرنده‌ها مخصوصاً به لمس ملایم و آرام واکنش نشان می‌دهند؛ لمس‌هایی که معمولاً در آغوش گرفتن، نوازش موها، یا کشیدن دست روی پشت کسی اتفاق می‌افتد. این سیگنال‌ها از طریق اعصاب به قسمت‌هایی از مغز می‌رسند که با احساس لذت، امنیت و پیوند اجتماعی مرتبط‌اند. نتیجه این است که مغز، تماس گرم انسانی را به‌عنوان یک «خبر خوب» رمزگشایی می‌کند.

چرا یک بغل ساده می‌تواند حال‌مان را از این رو به آن رو کند؟ علم جواب دارد

جالب‌تر این‌که این نیاز به تماس و آغوش، از همان ابتدای زندگی با ماست. نوزادان، حتی اگر از نظر تغذیه و مراقبت‌های پزشکی وضعیت خوبی داشته باشند، اما لمس و آغوش کافی دریافت نکنند، ممکن است دچار مشکلات رشد، اضطراب، و اختلال در پیوند عاطفی شوند. سال‌هاست روان‌شناسان و پزشکان می‌دانند که «بغل کردن» فقط یک کار احساسی نیست، بلکه نیاز رشد است. بدن ما، مخصوصاً در سال‌های اول زندگی، از طریق تماس و آغوش، یاد می‌گیرد که دنیا می‌تواند جای نسبتاً امنی باشد.

این الگوها در بزرگسالی هم ادامه پیدا می‌کند. در روابط عاطفی، دوستی‌های نزدیک، و حتی خانواده، میزان و کیفیت تماس فیزیکی (مثل بغل، دست دادن، روی شانه زدن) می‌تواند نشانگر سطح اعتماد و صمیمیت باشد. تحقیقات نشان داده‌اند زوج‌هایی که تماس فیزیکی گرم و مکرر بیشتری دارند، معمولاً سطح رضایت از رابطه و سلامت روان‌شان بالاتر است. البته این به معنای این نیست که همه به یک اندازه از آغوش خوش‌شان می‌آید؛ تفاوت‌های شخصیتی، تجربیات گذشته و فرهنگ، نقش مهمی در این‌که چه نوع لمسی برای ما راحت و خوشایند است، بازی می‌کنند.

از زاویه‌ای دیگر، آغوش گرفتن می‌تواند یک «زبان غیرکلامی» برای بیان احساساتی باشد که شاید گفتنش سخت است. خیلی از ما لحظاتی را تجربه کرده‌ایم که در آن، کلمات کم می‌آورند: وقتی کسی عزیزی را از دست داده، وقتی از شدت خستگی روحی نمی‌دانیم چه بگوییم، یا وقتی بعد از مدت‌ها دوری دوباره همدیگر را می‌بینیم. در این لحظه‌ها، یک آغوش محکم می‌تواند جای صدها جمله را بگیرد. مغز ما هم این پیام غیرکلامی را می‌فهمد: «من کنار تو هستم، تو تنها نیستی».

شاید به همین دلیل است که در دنیایی که روزبه‌روز دیجیتالی‌تر می‌شود، و روابط آنلاین و چت و تماس تصویری بیشتر شده، هنوز چیزی جای تماس واقعی را نمی‌گیرد. هیچ نوتیفیکیشن و هیچ ایموجی، نمی‌تواند همان تأثیر عمیق یک بغل گرم را روی هورمون‌ها، اعصاب و ضربان قلب‌مان بگذارد.

در نهایت، علم می‌گوید آغوش گرفتن، ترکیبی است از بیولوژی، روان‌شناسی و تجربه‌های شخصی. از اکسی‌توسین و کورتیزول گرفته تا خاطرات کودکی و احساس امنیت. شاید به همین خاطر است که در سخت‌ترین و خوشحال‌ترین لحظه‌های زندگی، ناخودآگاه به سمت یک چیز برمی‌گردیم: این‌که کسی را بغل کنیم یا بغل‌مان کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
error: Content is protected !!