دزدان مسلح میلیاردی چگونه با یک فیش بانکی شناسایی شدند؟

یک فیش ۲۰هزار تومانی خرید دو بطری آب معدنی، سرنخی شد برای فروپاشی باندی که با سلاح جنگی، ترس و تهدید، میلیاردها تومان طلا و ارز را از خانههای لوکس تهران به سرقت میبرد. باندی که اعضایش خود را آنقدر حرفهای میدانستند که هیچگاه تصور نمیکردند یک رسید بانکی ساده، پایان کارشان باشد.
چند روز پیش، گزارش سرقتی مسلحانه به پلیس تهران اعلام شد. سارقان با ماسک، کلت و کلاشینکف وارد خانه یک مرد برجساز شده و با تهدید اعضای خانواده، بیش از ۱۲ میلیارد تومان طلا، سکه و ارز را از داخل گاوصندوق به سرقت بردند. به گفته شاکی، آنها زمانی وارد خانه شدند که وی از چشمی در، فردی را شبیه یکی از همسایهها دیده بود؛ اما با باز شدن در، چهار مرد مسلح مقابل او ظاهر شدند.
با ثبت شکایت، تحقیقات زیرنظر بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. بررسیها نشان داد این سرقت، تنها یک مورد isolated نیست و ظرف مدت کوتاهی، چند شکایت مشابه دیگر نیز به پلیس گزارش شده است؛ سرقتهایی با شیوهای یکسان، خشونت بالا و استفاده از سلاح گرم که از فعالیت یک باند سازمانیافته خبر میداد.

در حالی که کارآگاهان پلیس آگاهی تهران در حال تجزیه و تحلیل این پروندهها بودند، حادثهای عجیب مسیر تحقیقات را تغییر داد. یکی از ساکنان ساختمانی در شمال تهران، با شنیدن صداهای مشکوک از خانه همسایهاش – که در مسافرت بهسر میبرد – موضوع را به پلیس اطلاع داد. مأموران بهسرعت در محل حاضر شدند اما سارقان با مشاهده پلیس، خودروی سمند خود را رها کرده و هنگام فرار، دو موتورسوار را با تهدید سلاح خفت کردند.
اگرچه خودروی رهاشده سرقتی بود، اما در بازرسی از آن، مأموران به یک فیش بانکی به مبلغ ۲۰ هزار تومان دست پیدا کردند؛ فیشی مربوط به خرید دو بطری آب معدنی. بررسی تراکنش بانکی، پلیس را به پسر جوانی رساند که توضیح داد چند روز قبل به همراه دوستش «حسین» این خرید را انجام داده است.
همین اعتراف کافی بود تا حسین بازداشت شود. وی در بازجوییها اعتراف کرد که عضو باند سارقان مسلح بوده و به دستور سرکرده گروه، اقدام به سرقت خودرو میکرده است. با اطلاعات ارائهشده از سوی او، دو عضو اصلی باند شناسایی و دستگیر شدند و تحقیقات برای دستگیری سایر اعضا همچنان ادامه دارد.
پس از بازداشت سرکرده باند به نام فریبرز، او در اظهاراتی حیرتزده گفت: «فکر نمیکردم دستگیر شوم. خیلی حرفهای کار میکردیم، اما کسی که حتی عضو اصلی هم نبود، ما را لو داد.» به گفته فریبرز، اعضای باند با معرفی خود بهعنوان مأمور، وارد ساختمانها میشدند و با تهدید و خشونت، خانه به خانه سرقت میکردند.
این پرونده بار دیگر نشان داد که حتی حرفهایترین باندهای تبهکاری نیز ممکن است با کوچکترین ردپا، از یک فیش ساده گرفته تا یک اشتباه لحظهای، زمینگیر شوند.